به گزارش مشرق، «علیرضا رضاخواه»، کارشناس مسائل بینالملل، در خصوص اهداف حمایت آمریکاییها در استفاده از نیروهای دموکراتیک سوریه در تسلط بر «رقه»، با اشاره به اینکه واشنگتن به دنبال همکاری با بازیگران پایینتر از سطح ملی است، بیان داشت: تجزیه کردن کشورهای خاورمیانه یکی از چارچوبهای حضور آمریکا در سوریه است.
وی با توجه به هدف حمایتهای واشنگتن از نیروهای دموکراتیک سوریه گفت: آمریکاییها در سوریه حضور مییابند و بر جریانهای کردی به عنوان یک اقلیت سیاسی سرمایهگذاری میکنند. اگر دوربین را کمی عقبتر آورده و تصویر بزرگتری را نگاه کنیم، مشاهده میشود که آمریکاییها برنامه بلندمدتی را در خاورمیانه دنبال میکنند. هدف اصلی آنها تجزیه کشورها است.
کارشناس مسائل بینالملل با تأکید بر هدف مشترک آمریکاییها و صهیونیستها در منطقه اشاره داشت: آمریکاییها در سیاست تجزیهطلبی با ترکیه و هیچ کشور دیگری همکاری نمیکنند، بلکه دنبال بازیگران فرو ملی مانند کردها هستند. بحث تجزیه منطقه هدفی است که اسرائیلیها تحت عنوان دکترین بنگورین دنبال میکنند. این دکترین عبارت است از اینکه کشورهای اطراف اسرائیل را تا جای ممکن با کمک اقلیتهای جداییطلب تجزیه کنند و کشورهای دوست اسرائیل از دل آنها دربیاورند.
وی با بیان دکترین بنگورین مطرح کرد: اسرائیل توسط کشورهایی که رابطه خوبی با آنها ندارد، محاصره شده است. بنگورین سالها پیش طرحی را مطرح کرد مبنی بر اینکه اسرائیل باید اطراف کشورهایی که این رژیم را محاصره کردهاند، حلقه محاصره دومی ایجاد کند. این حلقه محاصره از طریق تجزیه کشورها صورت میگیرد. حتی در مصر روی اقلیت قبطی سرمایهگذاری کردهاند.
رضاخواه با اشاره به جداییطلبی اقلیم کردستان عراق تأکید کرد: حمایت اسرائیل از این مسئله مشاهده شد. آمریکاییها نیز حامی جدایی کردستان عراق هستند و صرفاً با زمان همه پرسی موافق نبودند. حضور آمریکا در سوریه در یک پارادایم بزرگتر، تجزیه سوریه و ایجاد کشور جدیدی تحت عنوان کردستان است.
وی با تأکید بر اینکه بحث تجزیه کشورهای منطقه غرب آسیا، فراتر از رویکردهای ایدئولوژیک مرسوم واشنگتن است، اشاره کرد: آمریکاییها در سوریه با کسانی کار میکنند که واقعیت ایدئولوژیک آنها با آمریکاییها همسویی چندانی ندارد. مثلاً پ. ک.ک یک جریان چپگرا است، اما اولویت راهبردی آمریکاییها در خاورمیانه باعث شده تا این مسئله مورد توجه قرار نگیرد. به بیاندیگر میتوان گفت آمریکاییها در غرب آسیا برای پیش برد طرحهای خود روی مرزها و گسلهای قومی و مذهبی سرمایهگذاری کردهاند تا مرزهای ایدئولوژیک.
کارشناس مسائل بینالملل با توجه به استراتژی جدید واشنگتن گفت: چنانچه بخواهیم در یک سطح خردتر رفتار آمریکاییها را در سوریه تحلیل کنیم، میتوان تقابل با قدرتیابی ایران و ممانعت از ایجاد کریدور زمینی مقاومت را دو هدف عمده رفتار نظامی و سیاسی آمریکا در سوریه دانست. لذا آمریکاییها با ایجاد پایگاههای نظامی و قدرت دهی به جریانهای فروملی قومی تحت عنوان استراتژی نیروی سوم تلاش میکنند برای خود همپیمانان جدید منطقهای ایجاد کنند. همپیمانانی که با واقعیتهای جدید ژئوپلتیک غرب آسیا همخوانی بیشتری داشته باشند. استراتژی نیروی سوم را میتوان جدیدترین راهبرد فرماندهی مرکزی آمریکا، سنت کام برای تحولات منطقه دانست.
وی با اشاره به شکستهایی که موجب حمایت آمریکاییها از کردها شد، تأکید کرد: آمریکاییها در استراتژی جدید با توجه به بحران عراق و سوریه تصمیم به ایجاد یک میلیشیای نیمهدولتی و محلی گرفتند. این میلیشیا در عراق در قالب گارد ملی عراق و در سوریه در قالب ارتش آزاد طراحی شد. با این حال هر دو الگو شکست خورده است؛ لذا آمریکاییها تصمیم گرفتند همین رویکرد را با کمی تغییر از طریق حمایت از کردهای سوری دنبال کنند.